ساختار سازمان ملل و نقش آن در مسایل مختلف جهان
ساختار سازمان ملل و نقش آن در مسایل مختلف جهان |
![]() |
دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 11 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 7 |
ساختار سازمان ملل و نقش آن در مسایل مختلف جهان
دبیر کل
فصل پانزدهم منشور ملل متحد در خصوص دبیرخانه و تمام دبیر کل در سازمان ملل متحد آمده است. ماده 97 منشور عالیترین مقام سازمان را دبیر کل اعلام نموده است.
و مطابق ماده 98 دبیر کل در تمام جلسات مربوط به سازمان انجام وظیفه میکند و گزارش سالانه مربوط به روال کار سازمان را به جمع تقدیم میکند. ماده 99 اشعار میدارد:
«دبیر کل میتواند نظر شورای امنیت را به هر موضوعی که بعقیده او ممکن است حفظ صلح و امنیت بین المللی را تهدید میکند جلب نماید».
بنابراین طبق این ماده میتوان به وسعت عمل دبیر کل پی برد. بعبارت دیگر دبیر کل در این زمینه به ابتکار خود و در فرصت مناسب میتواند، شورای امنیت را مجبور به بررسی موضوعی نماید که مخل نظم و امنیت بین المللی میباشد.
ماده 100 منشور در خصوص استقلال عمل اعضا از کشورشان میباشد. این ماده بیان می دارد که: «دبیر کل و کارمندان ملل متحد در انجام وظایف خود از هیچ دولت یا مقام خارج از سازمان کسب دستور نخواهند کرد و دستوراتی را نخواهند پذیرفت. آنان فقط مسئول سازمان هستند و از هر عملی که مناقی موقعیتشان بعنوان مامورین رسمی بین المللی باشد خودداری خواهند کرد...»
بدین ترتیب دبیر کل سازمان شخصی مستقل است که در اجرای وظایفش منابع ملی خود را در نظر نخواهد گرفت. بالاترین مقام سازمان به معنای با نفوذترین کارمندان میباشد. به عالیترین رتبه و مدیریت را دارا میباشد. بنابراین از روی انتظاراتی به مراتب بالاتر میرود. هرگاه که بحرانی در جهان اتفاق میافتد، چشمها به دبیر کل سازمان ملل دوخته و امیدها به وی بسته میشود.
کورت والدهالم دبیر کل اسبق سازمان ملل در این رابطه گفته است:
(تحرک و توانایی سازمان ملل برای رفع درگیریها تا حد زیادی به کاردانی دبیر کل و همکارانش بستگی دارد. دبیر کل می تواند جریانات سیاسی را به سویی هدایت کند که از بروز درگیریها جلوگیری کند و برای پاره ای از مسائل راه حلهای صلح آمیزی ارائه نماید. زیرا برای مشکلترین مسائل هم میتوان در نهایت به تضمینی همگانی دست یافت. این امور میتواند مهمترین وظایف بن باشد)[1]
در واقع میتوان گفت حساسترین تست در سازمان ملل متحد، مقام دبیر کل سازمان میباشد سیاستهای دبیر کل در تمام سازمان اجرا میگردد و تمام ارکان سازمان علوم به رعایت آن میباشند، قسمت دوم ماده 100 منشور نیز به همین موضوع اختصاص یافته و مربوط به کروم تبعیت ارکان و اعضاء از دستورات دبیر کل میباشد.
پایان نامه تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی
پایان نامه تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی |
![]() |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 73 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 11 |
پایان نامه تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی
تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی
پیش زمینه کلی
نظر زیست شناسان اجتماعی
بعد فرهنگی
تفاوت های جنسیت در علاقه به آثار نوشته شده و نوارهای شهوانی
تفاوت های جنسی در پاسخدهی به فیلم های شهوانی
تفاوت های جنسیت در فعالیت جنسی
پیش زمینه این تحقیق
نتایج و بحث
در اکثر بخش های روانشناسی اجتماعی، طرح آزمایشی، الگوئی بوده است. فقط جدیداً است که بحرانی در روانشاسی اجتماعی رخ داده است. . و روانشناسان اجتماعی کار خود را در پیش بردن یکی دیگر از یافته های آزمایشگاهی همراه با مشاهدات طبیعت گرایی افرادی که در واکنش های متقابل پیچیده اجتماعی شرکت کرده بودند را آغاز نموده اند. تنها در زمینه رفتار جنسی انسان، اصول روانشناسی اجتماعی معکوس شده است. تاکنون، مطالعات در زمینه عشق و موضوعات جنسی ممنوع بوده است. (بارچید[1]و هاتفیلد [والستر][2] ، 1978 ). تا هم اکنون، دانشمندان تقریباً مجبور بوده اند بیشتر به مصاحبه ها و مطالعات طبیعت گرایی در زمینه این اطلاعات متکی باشند. اخیراً محققان بررسی تجارب آزمایشگاهی را آغاز کرده بودند ( بایرن و بایرن 1977).
این پژوهش آزمایشی اثبات شده است. این پژوهش دارای اثر عمیقی بر تفکر ما در مورد عطش جنسی انسان داشته است. برای مثال، در سال 1953 کینزی و دیگران آورده اند که زنان و مردان در توانایی بالقوه اشان در پاسخ به پیشینه شهوانی بسیار متفاوت بوده اند، که این را می توان در نوارها و فیلم ها دید. این تفاوت به قدری زیاد است که ممکن است به عنوان متغیرهای بسیار متفاوت در نظر گرفته شود. با رسیدن سال 1978 اگر چه پژوهش آزمایشگاهی بسیار قاطعی شده بود اما بسیاری از پژوهشگران را متقاعد ساخته بود که زنان و مردان بسیار به یکدیگر شبیه هستند، اگرچه در توانایی اشان برای برانگیخته شدن شهوانی یکسان نمی باشد. (رجوع کنید به هاید 1979 بایرن و بایرن 1977 ) تاکنون، مطالعات تجربی کمی از مردان و زنانی که در شیوه شروع / رد آمیزش جنسی شرکت کرده اند وجود دارد. بدیهی است که در زندگی واقعی روند رابطه نزدیک، یک بالت پیچیده و دشوار است. ظاهراً تصور می شود که مرد آغاز کننده آمیزش جنسی است. اما او چگونه می تواند بی قید و بند باشد؟ آیا می تواند کمی ساده لوح باشد؟ یا اینکه باید بطور غیر مستقیم موثر باشد ( مک کورمیک. 1979 را ملاحظه نمایید). بطور یقین. اکثر مردان به زن پیشنهادی می دهند. آنها برخی از تمایلات و علاقه های زن را جستجو می کنند. در ارتباطات زندگی واقعی مرد منتظر می ماند تا اینکه زن قبل از دعوت پذیرا باشد. چه کسی، چه کسی را دعوت می کند؟ چگونه زن می تواند راحت دعوتی را بپذیرد؟ آیا اکثر مردها با احساسات و اشتیاق زیاد، مضطرب می شوند؟ چرا چنین تحولاتی سبب می شود که آنها « نه » بگویند؟ آیا اکثر مردها لذت برند؟ این موارد سوالاتی هستند که تنها با آزمایش های سنجیده و حساب شده می توانند پاسخ داده شوند. به آسانی آزمایش بعدی را شروع می کنیم. سوالی روشن و قابل فهم را پرسیدیم: مردها در مقابل زن ها نسبت به پذیرفتن دعوت آمیزش جنسی چقدر پذیرا می باشند؟ اگر مرد یا زنی نسبتاً جذاب به افراد جنس مخالف نزدیک شود و با آنها قرار ملاقات بگذارد یا درخواست آمیزش جنسی کند.، مرد یا زن چگونه جواب خواهند داد؟ می توانیم دو احتمال بسیار مختلف را تصور کنیم:
1- فرضیه سنتی: مردان و زنان همانگونه که زیست شناسان اجتماعی، نظریه پردازان احتمالی فرهنگی، و نگرشات کلیشه ای اجتماعی پیش بینی کرده اند، پاسخ خواهند داد. از یک رابطه زنان خواستار عشق هستند، مردان آمیزش جنسی می خواهند. مردها بلافاصله با آمیزش جنسی موافقت خواهند کرد، ولی زنان نه. بیشتر تحقیقاتی را که در بخش 1 شرح دادیم از چنین فرضیه ای دفاع می کند.
2- فرضیه دو جنسیتی بودن: بهرحال، ممکن است مردان و زنانی وجود داشته باشند که مانند نگرشات کلیشه ای اجتماعی ای که اظهار می شوند، چندان متفاوت نباشند. بارها، محققان متوجه شده اند که گاهی مردان و زنان در واکنش به شیوه های بسیار مختلف، انتظار آمیزش جنسی دارند، زمانیکه مردان واقعی و زنان واقعی خود را در موقعیتهای طبیعت گرایی دچار کردند، به همان شیوه واکنش نشان می دهند. ( مک کوبی[3] و جک لین،[4]
1974؛ گریفیت و هاتفیلد. 1984 ). احتمال دارد هم مردان و هم زنان بیشتر از آنچه که کسی انتظار داشته باشد نسبت به دعوت برای آمیزش جنسی بسیار پذیرا باشند. (اطلاعات از افرادی چون دلامتر و مک کورکیودل، 1979 ممکن است چنین نتیجه ای را نشان دهد. )
یا اینکه، ممکن است همانگونه که انتظار می رود، هم مرد و هم زن بسیار کم پذیرا باشند. از قدیم، از مردان انتظار می رفته که وارد پیشنهادات جنسی شوند. فرض شد که زنها آنها را نپذیرند. اما برخی از محققان حدس زده اند مردان و زنان هر دو ممکن است از آمیزش جنسی اتفاقی هراس داشته باشند. برای مثال، هاتفیلد ( والستر) (1973)، در مطالعه ای از واکنش های مردان نسبت به « آسان به دست آوردن زن » کشف کردند که، مردها برای قرار ملاقات گذاشتن با یک زن راحت و آرام بسیار نگران و معذب هستند. چنین آمیزش های جنسی را بسیار خطرناک می بینند. همچنین ممکن است زنی راحت بدست آید آما خلاص شدن از شر او دشوار باشد. ممکن است جدی شود. شاید او بسیار حشری یا بسیار با محبت شود که سبب شود شما را در جامعه شرمنده سازد. ممکن است دوستانتان هنگامیکه شما را با هم می بینند مسخره کنند. بالاخره، آنها کاملاً خوب متوجه خواهند شد که چرا با او قرار ملاقات گذاشته اید، و احتمال دارد شما دچار بیماری شوید ( اپیدمی های جدید تبخال و ایدز سبب نگرانی ها بویژه بیشتر در زمان کنونی و آینده خواهد شد. بایوم،[5]1987 را ملاحظه نمایید. ) تمام این ها موارد احتیاطی بودند که مردان نقل کردند.
برای گرفتن پاسخ سئوالمان، آزمایش های بعدی را انجام دادیم.
روش
همدستان. مطالعه 1# در سال 1978 و مطالعه 2# در 1982 انجام شد. در هر دو مطالعه 5 خانم و 4 مرد از دانشکده، از کلاس آزمایشگاهی روانشناسی اجتماعی
بعنوان آزمایشگرها کمک کردند. همگی آنها داوطلب شدند تا موضوعات کسانی را که تنها در 5 موقعیت متفاوت در محوطه دانشگاه بودند را پیش ببرند. همدست های آزمایش تقریباً 22 ساله و بطور مرتبی لباس معمولی پوشیدند. جذابیت از لحاظ جسمانی مرد و زن همدست ( در آزمایشها ) از کمی بدون جاذبه تا تقریباً جذاب متفاوت بود. مشخص شد که ارزیابی ها از جذابیت همدست ها ( در آزمایش ها ) هیچگونه تأثیری بر نتایج و نداشته و بنابراین از این متغیر بیشتر از این بحث نمی کنیم.
موضوعات در هر دو مطالعه 1#و مطالعه 2#، موارد 48 مرد و 48 زن بودند که در محوطه دانشگاه ایالتی فلوریدا قرار گرفتند بطور تصادفی شانزده مورد در 6 موقعیت اختصاص داده شده اند، شیوه. همدست ( در آزمایش ها ) در یکی از پنج گوشه چهار گوش های دانشگاه ایستاد.
و به افراد جنس مخالف که بطور کلی یکدیگر را نمی شناختند نزدیک شد. درخواست کننده ها در هر زمانی در هر نقطه ای فقط یک تقاضا کردند. به درخواست کننده ها آموزش داده شد که تنها به مواردی که بقدر کافی جذاب بوده و واقعاً تمایل دارند اگر فرصتی داده شود با آنها همبستر شوند نزدیک گردند ( البته، با این فرض که آنها در گروه های دیگر نیز مناسب بودند ). در یک درجه بندی از 1 تا 9 ( 1= خیلی غیر جذاب، 9= بسیار جذاب ) همدست های زن مورد مرد را تخمین زدند. همدست های مرد مورد زن را به حساب آوردند. ( این ارزیابی ها بطور چشمگیری متفاوت نبودند؛ تخمین همدست ها مشخص ساخت که آنها فقط مواردی از زن و مرد را که نسبتاً جذاب تا بسیار جذاب بوده اند را انتخاب کردند.
اعتیاد و سلامت روان
اعتیاد و سلامت روان |
![]() |
دسته بندی | روانشناسی و علوم تربیتی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 25 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 27 |
اعتیاد و سلامت روان
مبانی نظری و تجربی پژوهش
1- سلامت
بیماری
مروری بر ادبیات تحقیق
الف ـ نگاهی بر ادبیات مربوط به سلامت
مبانی نظری و تجربی پژوهش
1- سلامت
از آنجا که سلامت مهم ترین و مناقشه برانگیزترین مفهوم این تحقیق است، بررسی اجمالی فضای مفهومی موجود در مورد آن اهمیت زیادی دارد، به طور کلی تعاریف متعددی از مفهوم سلامت نزد محققان و اندیشمندان رشتههای پزشکی، بهداشت و جامعه شناسی وجود دارد. این مسئله نشان میدهد هیچ شیوة ساده و آسانی برای ارائه تعریف از مفهوم سلامت وجود نداشته و دستیابی به تعریفی که مورد قبول همگان باشد، براحتی میسر نیست.
سلامت بیتردید مهمترین جنبه از مسائل حیات انسان به شمار میرود که از دوران قدیم ذهن اندیشمندان را به خود مشغول کرده است. کسانی نظیر افلاطون که سلامت را به عنوان «هماهنگی میان عملکردهای بدن» و افرادی نظیر جالینوسی که در مقابل سلامت، بیماری را به عنوان «برهم خوردن تعادل» فرض کردهاند جزء متقدمینی هستند که به تعریف این مفهوم پرداختهاند. همچنین در طول 30 سال گذشته تعداد زیادی از تحقیقات مربوط به سلامت تعاریف متعددی از آن ارائه کردهاند. به عنوان نمونه در منابعی نظیر مرکز ملی سلامتی آمریکا، 1964؛ بیلوک، 1971؛ برسلو، 1972؛ الینسون، 1974؛ بالینسکی و برگر،1975؛ کاپلان، 1976؛ ساکت، 1977؛ سازمان بهداشت جهانی، 1979؛ ویر، 1981؛ هیدی و دیگران ، 1985 و … تعاریف گوناگونی از مفهوم سلامت به چشم از میخورد (Blaxter,1998:2) که سعی خواهد شد تعاریفی که نزدیکی بیشتری با اهداف تحقیق حاضر دارند مورد اشاره قرار گیرند.
بهطور کلی در تعاریف پزشکی، سلامت معادل عدم وجود بیماری فرض میشود. بنابراین در حوزة دانش پزشکی به جای ارائه تعریف از سلامت عموماً به ارائه تعریف بیماری بسنده میشود. یکی از این تعاریف که مبتنی بر پزشکی جدید است بیماری را به عنوان «انحراف متغیرهای بیولوژیک قابل اندازهگیری از حد عادی یا وجود اشکال آسیب شناختی طبقهبندی و تعریف شده تلقی مینماید» (Ibid:3).
دانش دیگری که به ارائه تعریف از سلامت پرداخته است، جامعه شناسی پزشکی است. تعاریف جامعه شناختی از سلامت ضمن مدنظر قرار دادن عوامل بیولوژیک، بر عوامل اجتماعی، فرهنگی و روانی نیز تأکید دارند. به عنوان مثال منوچهر محسنی معتقد است سلامت از صفات بسیار متنوعی شکل میگیرد که عبارتند از : آمادگی برای کار، تغذیه خوب، احساس شادابی و فقدان هرگونه غم و رنج (محسنی، 45:1376).
همچنین سازمان بهداشت جهانی تحت تاثیر تعاریف جامعه شناختی سلامت را «حالت رفاه و آسایش کامل روانی، جسمی و اجتماعی میداند و نه فقط فقدان بیماری و نقص عضو»(همان: 45). بنابر تعریف سازمان بهداشت جهانی، سلامت را میبایست با توجه به عواملی نظیر سن، جنس، جامعه و منطقه زیست و در قالب حدود هنجاری مورد بررسی قرار داد.
2- بیماری
برای تکمیل بحث تعاریف سلامت، ضرورت دارد به مفهوم مقابل آن یعنی بیماری نیز پرداخته شود تعریف بیماری نیز همانند سلامت به سادگی امکان پذیر نیست و برحسب نوع جامعه، مراحل توسعه و مسائل فرهنگی، تعاریف متفاوتی از آن ارائه شده است.
بیماری را در غالب موارد «انحراف از حالت سلامت» تعریف کردهاند. به اعتقاد اغلب مردم بیماری حالتی است که تحت تاثیر آن سلامتی انسان به مخاطره می افتد از نظر محیط شناسان بیماری پدیده ای است ناشی از ناتوانی ارگانیسم در ارائه پاسخ همساز به محیط (محسنی، 56:1376)، در حالیکمه در انگارة سنتی پزشکی بیماری ضایعهای است در درون بدن انسان که دو نوع شاخص پدید میآورد. اول حالتهایی احساسی که بیمار به آن دچار میشود و به او هشدار میدهد که وضع روبراه نیست که به آنها نشانه ها (symptoms) گفته میشود و دوم نشانگرهایی که بیان کنندة وجود ضایعة آسیبشناسانه نهفتهای هستند که توسط پزشک تشخیص داده میشوند و به آنها علائم (signs) اطلاق میشود (آمسترانگ، 1372: 27) .
به طور کلی انواع تعاریف موجود دربارة بیماری را میتوان به شرح زیر طبقهبندی کرد:
1ـ تغییر در ساختمان عضو و خارج شدن آن از حالت طبیعی.
2ـ تغییر در وظایف طبیعی جسم و روان.
3ـ پیدایش حالتهائی که موجب رنج افراد گردد.
4ـ عدم تعادل روانی و اجتماعی (محسنی ، 1376:57).
ج ـ اعتیاد
نقش دانشجو در تحولات سیاسی اجتماعی
نقش دانشجو در تحولات سیاسی اجتماعی |
![]() |
دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 27 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
نقش دانشجو در تحولات سیاسی اجتماعی
ایران در یک قرن اخیر با تحولات جدی سیاسی- اجتماعی و فرهنگی روبهرو بوده است و آموزش مدرن حضور قشر دانشجو در این عرصه را تثبیت کرده است. نقش جنبش دانشجویی در این تحولات را چگونه ارزیابی میکنید؟
- ابتدا اگر بعضی از خصایص عام یک دانشجو، حداقل در شرایط کنونی را برشماریم شاید بتوانیم به ترکیب، ویژگیها، جایگاه تاریخی و نقشی که میتوانست در تحولات اجتماعی داشته باشد اشاره کنیم.
به عقیده من سه خصلت مهم را در مورد «دانشجو» میتوان در نظر گرفت. یکی عنصر جوانی است. وقتی صحبت از عنصر جوانی میشود باید وجه غالب در نظر گرفته شود. بعضی از متفکران اعتقاد دارند که اگر در تریکب جمعیتی یک جامعه 15 درصد جوانان حضور داشته باشند، نشانه وجود بحران در آن جامعه است. وقتی ما به وضعیت پیش از انقلاب نگاه میکنیم میبینیم که تقریباً بالاتر از 50 درصد جمعیت جامعه ما را جوانان تشکیل میدادند و در سال 77، یعنی 20 سال پیش از انقلاب نیز جمعیت ایران به جهات سنی جوانتر شده است و این نشانهای از بحران است.
یک جمعیت جوان - گذشته از بحران- به یک آرمان گرایی توجه دارد. جوان بودن جامعه به ویژه در جامعه ما که دوران گذارش خیلی طولانی شده و توسعه لازم را به لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی پیدا نکرده، منجر به پیدایش آرمانگرایی بسیار جدی و وسیعی در قشر جوان میشود و طبعاً این عناصر میتواند در دانشجو و در دانشگاه خود را لحاظ کند. پس یک عنصر اجتماعی که به صورت مستقیم با تحولات سیاسی و اجتماعی ما سروکار دارد، همین قضیه است.
عنصر دوم که باید به آن اشاره شود این است که دانشجو با مسئولیت عام خود به جهات اقتصادی و اینکه هزینهاش از طرف خانواده یا دانشگاه تامین میشود، این فرصت را مییابد که چندان در قید محافظه کاری ملموس جامعه گرفتار نشود. این امر همچنین باعث میشود که دانشجو و ویژگیهای اصلاحگرایی و انقلابی داشته باشد. باید اشاره کرد که عدم محافظهکاری اقتصادی وجه غالب در دانشجویان است و گرنه طبیعی است که قشر وسیعی از دانشجویان ما این ویژگی را نداشته باشند.
عنصر سومی که به نقش خود دانشجو و دانشگاه بر میگردد، ارتباط و شناختی است که جوان وقتی وارد دانشگاه میشود با حوزههای معرفتی پیدا میکند.
وقتی این سه مورد را با یکدیگر جمع کنیم و در قالب عنصر دانشجو در نظر بگیریم، حالتی کلی و خاص به آن میبخشیم.
در جوامعی که دچار بحران هستند از جمله جامعه پیش از انقلاب و امروز، دو عنصر در ترکیب این سه عامل مطرح است که میتواند نقش اصلی را داشته باشد: یکی عنصر آرمانگرایی و دوم عنصر انقلابیگری یا اصلاحگری. ما برای آرمانگرایی و اصلاحگری وجه تمایز قائل هستیم، چرا که همیشه و همواره این دو بر هم منطبق نیستند.
- به خصایص عام و خاص اشاره کردید. آیا این خصایص تابع شرایط و تحولات زمانی هم میتوانند باشند یا اینکه ثابت و پایدار هستند؟
- عناصر جوانی، آشنایی با معرفت جدی و بحث عدم محافظهکاری اقتصادی است. حقیقت این است که این دو خصلت آمیزهای از خصلت فرااصلی و بومیگری است. این طبیعی است که در یک جامعه «باز» مثل جوامع اروپایی یا آمریکایی. برخورد با معرفتهایی که دانشجو در دانشگاه میآموزد (اعم از علوم انسانی یا غیر آن) متفاوت با شاکلهای که در جامعه وجود دارد، نیست. این بدان معناست که این جوامع با جوامع ما تفاوت زیادی دارند. وقتی فردی که ریشههای سنتی دارد از محیط نسبتاً سنتی وارد دانشگاه میشود، قطعاً دچار تعارضهای جدی با محیط جدید خواهد شد. اگرچه مسئله دانش میتواند برای هر فردی تازگی داشته باشد، ولی این بومی بودن فرهنگ است که میتواند بر عنصر جوانی تاثیر بگذارد. اگر بعضی از جوانان را که امکان تظاهرهای گروهی اعم از محافل علمی، ورزشی، سیاسی و اجتماعی برایشان مهیا باشد در نظر بگیریم، میبینیم که تفاوت زیادی با جوامع بسته دارند. جوانی که در جامعه بسته زندگی میکند مجبور است سرریزهایش را در محیط دانشگاه متوقع سازد.
- به نکتهای اشاره کردید که جوان از یک جامعه سنتی وارد یک جامعه نو میشود. آیا این مسئله تحولزاست یا بحرانزا؟
- جوامع سنتی که با مولفههای مدرن برخورد میکنند، نفس عملشان بحرانزاست، اما این بحرانها میتوانند در درون متضمن تحولات مثبت هم باشند.
- ... چرا و چگونه؟
- مولفههای موجود در سنت و مولفههای موجود در مدرنیته- اعم از بحثهای تکنولوژیکی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و بحثهای بینالمللی- همواره با یکدیگر سازگار نیست.
نمیخواهم از یک موضع رادیکال برخورد کنم و بگویم این دو با یکدیگر یک وجه متضاد را تشکیل میدهند، ولی دست کم باید بپذیریم که این دو مولفه با یکدیگر سازگار نیستند و عدم سازگاری یعنی بحران. حال این بحران چگونه میتواند از دل بحران عناصر متحول سازنده بیرون آید، به نیروهای بالقوهای بستگی دارد که در جامعه چه به جهت زمینههای اجتماعی و لایهبندی اجتماعی و چه به جهت توان فکری وجود دارند.
- در مقاطع مختلف، جنبش دانشجویی یک دسته خواستههای ثابت و متغیر با توجه به شرایط روز داشته است. به نظر شما درخواستهای ثابت جنبش دانشجویی (مثل سهیم شدن در قدرت و آزادی در انتخاب) یک مسئله صنفی است یا یک خواست اجتماعی است؟
- اگر به این مسئله به شکل عمومی نگاه شود لازم نیست مشترکاتی خواسته شود. برای مثال جنبش دانشجویی 1968 فرانسه مشترکاتی با وضع ایران دارد ولی در اصل قضیه متفاوت است. اگر بخواهید به شکل دقیق به این پرسش پاسخ دهم، ناگزیرم مطلبی را به اختصار توضیح دهم: آیا محیط دانشگاه به نوعی میتواند اعتراض را در خود متبلور کند یا نفس دانش و آگاهی است که به تبلور اعتراض منجر می شود؟
گروههایی مثل مکتب فرانکفورت را در نظر بگیرید، آنها بیشتر به این قضیه معطوف هستند که نفس دانش «باید» هم دارد؛ یعنی اگر بدانید آزادی چیست، طبعاً متمایل به آزادیخواهی هم میشوید. پس در اینجا یک بحث معرفتی مطرح است. آیا نفس دانستن به نوعی «بایدها»یی را هم بر انسان تحمیل میکند؟ وقتی میگویم «باید» را بر انسان تحمیل میکند نمیخواهم یک رابطه جبری را نتیجه بگیرم. صحبت این است که نمیتوان با مقوله آزادی آشنا بود و به هیچ عنوان و در هیچ زمینه و شانی «آزادیخواه» نبود. ولی در اینکه چگونه آزادیخواهی شکل بگیرد و چه مسائلی را بتواند در درون خود بگنجاند، قطعاً بخش اختیار و اراده افراد میتواند سهیم باشد.
بحث دیگر این است که آیا نفس وضعیت دانشگاه (یعنی محیط دانشگاه) نوعی اعتراض را به همراه دارد؟ به نظر میآید در جوامعی مانند ما این قضیه بسیار قوی است. یعنی دانشجو در محیطی قرار میگیرد که با محیط بیرونی خودش سازگار نیست و دانشجو را به اضطراب، تنش و یا نوعی عصیان سیاسی- اجتماعی دچار میکند. در نتیجه به نظر نمیآید همه قضیه یک امر صنفی باشد. دانشجو ممکن است خواهان خوابگاه بهتر و آموزش بهتر باشد که این مسئله را به شکل خاصی صنفی میگوییم، ولی وقتی که بحثهای جدیتر (مثل آزادی و عدالت اجتماعی) و یا گفتگوهایی را که بین فرهنگها برقرار میشود در نظر بگیریم، اجزایش دیگر صنفی نیست.
مقاله جنبش های دانشجویی تاریخ ایران
مقاله جنبش های دانشجویی تاریخ ایران |
![]() |
دسته بندی | علوم سیاسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 33 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 54 |
مقاله جنبش های دانشجویی تاریخ ایران
جنبش های دانشجویی
و کودتای 28 مرداد
روشنفکران
جناح چپ سنتی
جناح راست سنتی
جناح راست مدرن
جناح چپ مدرن
جناح روشنفکر تلفیقی
فصل دوم
نسبت و ارتباط نیروهای سیاسی با جنبش دانشجویی سالهای 76-
نتیجهگیری
روشنفکران:
مؤثرترین قشر بر ایدهها و گرایشات دانشجویان، روشنفکران میباشند. به عبارت بهتر یکی از گروههایی که همواره هدف گروههای روشنفکری قرار گرفتهاند دانشجویان میباشند.
در دوران دهه 1320 روشنفکران خصائص رادیکال پیدا میکنند و مبارزات ضد استعماری اوج میگیرد. در این دهه به دلیل امکان فعالیتهای باز سیاسی دانشجویان ایرانی به احزاب سیاسی و روشنفکران ملی و چپ (جبهه ملی و حزب توده) گرایش دارند.
پس از کودتای 28 مرداد به دلیل مدرنیسم آمرانه پهلوی، روشنفکران ایرانی به سوی فرهنگ ضد تجدد گام بر میدارند و در دهه 40 و 50 این مبارزات به اوج خود میرسد.
طیف ملی گرایان به دلیل مطرح شدن به عنوان ایدئولوژی رسمی شاهنشاهی و طیف چپ به دلیل اینکه تجلی فرهنگ ما دیگرایانه است، در میان دانشجویان و مردم مورد استقبال قرار نمیگیرد. در عوض گرایش دینی شدید در میان دانشجویان و نقش شریعتی در پل زدن بین دانشجویان و توده مردم، زمینه را برای افزایش نفوذ اندیشههای مذهبی فراهم میکند.
دورة پیش از انقلاب، جامعه روشنفکری ایران، تنها مانع برای تولیدات فکری و فرهنگی خود را دخالت دولت محدود بودن آزادی میدانستند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی جریان روشنفکری به طور دهه جانبه در روند انقلاب اسلامی وارد شد و به نوعی دهه 1360 ادامه همان گرایشهای دهه 1350 است.
گرایش مسلط در آغاز انقلاب، اندیشههای شریعتی است. حتی بسیاری از روحانیون در این دوره تلاش میکنند اندیشههای خود را با وامگیری از زبان و مفاهیم ساخته و پرداخته شریعتی ارائه دهند. اما، پس از حدود دو سال، با تحکیم پایگاه روحانیت در ساختار قدرت سیاسی، اندیشه شریعتی به تدریج توسط روحانیت سنتی کنار زده میشود.
در این مقطع اندیشه رضا داوری که نشانه استمرار گفتمان رادیکالی انقلاب اسلامی است بازسازی مذهب سنتی را با خود به همراه دارد. در واقع اندیشههای داوری همزمان با عملیات وسیع اسلامی سازی در اوایل دهه 1360 آغاز میشود و بازتاب این اندیشههای اسلامی سازی در انقلاب فرهنگی و تعطیلی دو نیم سال دانشگاهها به وضوح دیده میشود. دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نیز ادامه منطقی همان اندیشههاست.
پایان جنگ و تغییرات ساختاری در سه عرصه بینالمللی منطقهای و داخلی باعث تجدید نظر و بازسازی دیدگاهها و اندیشهها گردد و در این مقطع شاهد ظهور نسل جدید با دیدگاههای نوین هستیم. در این دوران دیدگاههای دکتر سروش به بسیاری از مطالبات اجتماعی و سیاسی جوانان و دانشجویان پاسخ میدهد. تاکید ایشان بر عقلانیت، جامعه مدنی و گفتگو با غرب، نشانههای گست از گفتمان انقلاب اسلامی است.
در اواخر دهه دوم انقلاب، نشانههایی از افول نظریات داوری و سروش آشکار میگردد. و با احیاء و بارسازی اندیشههای شریعتی فصل جدید در تاریخ روشنفکری آغاز میشود.105
بنابراین در آغاز انقلاب شریعتی در میان دانشجویان مسلمان هوادارانی دارد اما به تدریج دیدگاههای سنت گرایی و اقتدارگرایی دینی جایی برای این تفکر نمیگذارند.
دانشجویان در طی دوران جنگ بطور صادقانه در خدمت نظام قرار میگیرند و در این مقطع تاکید بر غرب ستیزی و عدالت خواهی مهمترین شعار آنهاست. پس از پایان جنگ دانشجویان و روشنفکرانی که تجربه انقلاب و جنگ داشتند به جای نگاه بیرون و موضعگیری ستایش آمیز یا خشم آلود علیه آن، به یک نگاه درون چشم میاندازند.
در دهه 1370 دانشجویان به همراه روشنفکران (بویژه روشنفکران دینی) به توسعه سیاسی، دموکراسی حقوق شهروند و مدنی و آزادی و… روی میآورند.
روحانیون:
در دو دهة 1360و 1350 یک ارتباط دو طرفه میان روحانیون و دانشجویان وجود داشت. در دهه 1360 روحانی برای دانشجویان مسلمان با ارزش شناخته میشد. در همین دهه بحث وحدت حوزه و دانشگاه مطرح میشود. اما به تدریج روحانیون با مسلط شدن بر اوضاع و در دست گرفتن حاکمیت نیازی به ارتباط دو طرفه با دانشجویان نمیدیدند و بیشتر رابطه یک طرف و میرد و مرادی مطرح میشود.
اما دانشجویان هم مرید محض نشدند و پیروی را مشروط و مقید میدانستند بطوری که در انتخابات دوره دوم، سوم و چهارم مجلس این اختلافات خود را نشان میدهند.
در انتخابات شاهد نزدیکی بخشی از روحانیون (روحانیون مبارز) به دانشجویان هستیم در حالی که بخشی از روحانیون (روحانیت مبارز) بیشتر رابطه مراد و مریدی با دانشجویان برقرار میکردند و همین سبب دوری دانشجویان از این بخش از روحانیون گردید.106